کد مطلب:36684 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:106
زیر بارند درختان كه تعلق دارند (دیوان حافظ، غزل 173) بسیاری از دوستیها و همنشینی ها نیز آدمی را سنگینتر می كنند. مانند بالهای مرغانی كه به هم بسته شده اند. این به هم پیوستگی به جای آنكه آدمیان را سبكتر و پرنده تر كنند، مانع پریدن همه ی آنها می شود: گر دو سه پرنده را بندی به هم (مثنوی، دفتر اول، بیت 1052)
پس گاهی بدن واقعا هیچ نقشی جز وزنه بودن بر پای روح ندارد، چنین بدنی مستوجب عتاب است و باید آن را تادیب كرد. ولی بدنی كه برای چراغ روح نفت است و می سوزد تا به چراغ روشنی بدهد، نعمت است. وقتی حضرت امیرالمومنین (ع) به فرزندشان می گویند كه گرانبار نباش، یعنی، این نفتها را بسوزان و برو. این مالها را اگر كسی به آن حاجت داشت انفاق كن تا سبكتر سفر كنی و به مقصد برسی. مال و ثروت برای انبار كردن نیست، مانند نفت و بنزین برای مصرف كردن و خرج سفر كردن است. می بینیم كه بدن و مال و خلاصه همه ی تعلقات می توانند هم توشه و وسیله سفر باشند، هم باری بر دوش مسافر. دل سپردن به تعلقات این عالم، وزنه ای به پای روح است:
ای خوشا سرو كه از بار غم آزاد آمد
بر زمین مانند محبوس از الم